بــرای با تو بودن از تمام بودنی ها میگـــذرم …
تا بدونی مــیخوام با تــو باشم …
.
.
.
اشک هایم کــه سـرازیر میشوند دیـری نمی پاید کــه قندیل می بندند …
عجب سرد است هوای نبودنت …
.
.
.
اینجا صدای پا زیاد می شنوم اما هیچکدام تو نیستی …
“دلــم” خــوش کرده خودش را به این فکر که شاید “پا بــرهنه” بیایی …
.
.
.
وقتی گــریه میکنی زیباتر میشوی …
اما بخند ، من به هــمان زیبا که “تر” نیست قانعم …
بقیه در ادامه مطالب....
بــرای با تو بودن از تمام بودنی ها میگـــذرم …
تا بدونی مــیخوام با تــو باشم …
.
.
.
اشک هایم کــه سـرازیر میشوند دیـری نمی پاید کــه قندیل می بندند …
عجب سرد است هوای نبودنت …
.
.
.
اینجا صدای پا زیاد می شنوم اما هیچکدام تو نیستی …
“دلــم” خــوش کرده خودش را به این فکر که شاید “پا بــرهنه” بیایی …
.
.
.
وقتی گــریه میکنی زیباتر میشوی …
اما بخند ، من به هــمان زیبا که “تر” نیست قانعم …
.
.
.
برای بودنت میمانم و برای دیدنت میمیرم …
پس باش تا بمانم و بمان تا نمیرم …
.
.
.
یکدیــگر را گــم کــرده ایم تا یکی دیــگر را پیدا کنیم ،
به هـمین سادگی …
.
.
.
گاهی به دلت شک کن …
عشق شــاید یــک شایعه باشد …
.
.
.
نــکند آینه قدر ثانیه هــایی را که بی دغدغه به تمــاشای چشمهایش مینشیند نداند …
.
.
.
اگــه قرار بود لیلی و مجنون به هم برسن ،
که دیگه نه لیلی ، لیلی بود ، نه مجنون ، مجنون ،
عشق واســه رسیدن نیست ،
عشق حــسرت رسـیدنه …
.
.
.
چه ناگهانی نگاهــت را به نــگاهم تعارف کردی …
و نـاگــهان عاشـقت شدم …