نترس از شــــب مستی ، بیا و عاشق باش / فروغ دیده مجنون ، بهای صادق باش
من و کبوتر عاشق به روی یک دیوار / دو پنجره ، دو ستاره فدای یک دیدار
.
.
.
دوست داشـــتن به تعداد دفعات گفتن نیست …
حسی است که بی کلام هم باید لمس شود !
.
.
.
هــــــر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم به یاد تو شاد کنم
بی تو دل من چو کلبه ای خاموش است / با یاد تو این خرابه آباد کنم
.
.
.
نمــــیدانم هم اکنون کجا مشغول لبخندی ، فقط یک آرزو دارم
که در دنیای شیرینت ، میان قلب تو با غم نباشد هیچ پیوندی
بقیه در ادامه مطالب....
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم میآید”
میگویم “یـــــــارم میآید” وعده ی ما همان رویای همیشگی
.
.
.
آباد تو بـــودم و خرابم کردی ، یک زنده که تو مرده حسابم کردی
با شوق کبــــوترانه تا خانه تو ، هربار که آمدم جوابم کردی …
.
.
.
دوسـتت دارم ….
این تعارف نیســت
زندگی من اســـت
.
.
.
فـــــــدای ناز عشقت ناز دانه / که عشقت کنج دل زد آشیانه
به یاد سوزش مجنون ز لیلی / به یادت سوختم در این زمانه
.
.
.
آمـــدم امشب به میخانه تــــمنایت کنم
می نمیخواهم بیا ساقی تـــماشایت کنم
بی قرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن
کرده ام مـــی را بهانه تا تمـــاشایت کنم
.
.
.
ما عاشـــق فهم و ادب و معرفتیم / ما خاک قدوم هرچه زیبا صفتیم
از زشتی کـــردار دگر خســته شدیم / محتاج دو پیمانه می معرفتیم
.
.
.
یه جهان قاصدک ناز به راحــت باشد / بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
خداونـــد شب و روز تمـــام لـــحظات / پشت و پناه تو عــــــزیزم بــــــاشد