.
ذهنم فلج می شــود… وقتی می خوانمت
و تو حتی نمیگویی جانم ….
.
.
.
عشق یعنی اختیار بدهی تا نابودت کنند….
اما اعتماد کنی که اینکار را با تو نمی کنند …
.
.
.
بسیار تماشایی و آراسته ای / از رونق ماه و آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که ما را دیدی / از روی کدام دنده برخاسته ای
.
.
.
تو سکــــوت شب یخ بسته ی عشق چشمای من به دره تا تو بیای ….
میون پنجره های آسمون دل من منتظره تا تو بیای ….
بقیه در ادامه مطالب....
کــــوه کندن فرهاد نه کاریست شگفت …
شور شیرین به سر هر که افتد کوه کن شود ….
.
.
.
خـــوش به حال خــدا که هر لحظه با توست ….
و مـــن هر لــــــحظه از تو با او حرف میزنــم ….
.
.
.
یادت را از من هیچوقت نگیـــر…
بگذار من هم مثل سهراب بگویم : دلخوشی ها کم نیست….
.
.
.
خاطری گر نظرم هست همان خوبیه توست …
حسرتی گر به دلم هست همان دوریه توست ….
.
.
.
وقتی تو با منی ترافیک میتونه بهترین مکث عالم باشه .
.
.
.
هر روز از لحظه ای که چشم باز میکنم کارم شروع میشود ،
برسی و نظارت بر کیفیت تک تک اعضای بدن ….
چشم ، گوش ، قلب و …
که مبادا ذره ای از عاشق بودن تو منحرف شده باشند .
.
.
.
پارک = پنچری
اما تو نه !
هر جای دلم میخوای پارک کن !