1)گفتي:دور منو خط بکش. کشيدم...حالا تو در محاصره ي مني
2)بعضي وقتا چشمام به قلبم حسودي شون مي شه .. مي دوني چرا ؟ چون .. تو هميشه توي قلبمي ولي از چشمم دوري
10000 دستگاه ریو
1000 کیلومتر اسکناس
100واحد اپارتمان
10 صندوق طلا
.
.
.
.
.
فدای یه تار موی تو دوست عزیز
4)وقتي تو رو از دست دادم، اشكي نريختم! چون تموم اشكهام رو براي بدست آوردنت ريخته بودم.
5)اگه یه روز دیدی که تموم درخت های کوچه و محلتونو بریدن اصلا ناراحت نشو ...چون هنوز منو داری که بهم تکیه کنی
__________________
1)سلام می کنم به باد،
به بادبادک وآفتاب
به چشمهاي مهربان تو
باورکن من به یک پاسخ کوتاه،
به یک سلام ِسر سری راضیم!
آخر چرا سکوت می کنی؟
2)اگر مي دانستي رفتنت مرا ميشكند.....شايد نمي رفتي و مرا با تنهاييم تنها نمي گذاشتي يا كه هنگام رفتن آخرين نگاهت را تقديم قلبم مي كردي تا بر سر در آن به يادگاربماند.
3)این شعرو مینویسم
---------------------------------------------------
--------------------------------------------------
--------------------------------------------------
سطر سطر نوشته هایم با اشکهایم پاک شد
4)زندگي اجبار است .... مرگ انتظار است..... عشق يک بار است ..... جدايي دشوار هست ..... ياد تو تکرار هست
5)همين روزا ميان دستگيرت مي کنن دست بند به دست ميان مي برنت جزئيات جنايت هنوز مشخص نيست اما .....اثر انگشتت روي قلب شکستم مونده
بقیه در ادامه مطالب....
1)ديشب خواستم واسه دل خودم فال بگيرم وقتي فالنامه رو باز کردم چشمم به شعري افتاد که هيچ ربطي به دل من نداشت تازه فهميدم که دلم مال خودم نيست
2)اگر چه تنهايم اما تنهايي را دوست دارم چون لحظه لحظه اش خاطرات تو را تازه مي کند.
3)يك ساعت يعني 60 دقيقه و يك دقيقه يعني 60 ثانيه اما هيچ كس به من نگفت 1 ثانيه بدون تو يعني 60 سال
4)بیکاری؟مگه تو درس نداری؟کار و زندگی نداری؟خواب و خوراک نداری؟که 24 ساعته توی قلب منی!!
5)گريستن خوب نيست مگر بشود جوري گريست که چشمها نفهمند روزي که گفتي منتظر باش و رفتي تنها شدم وگريستم ، اما هم اکنون تنها نيستم انتظار با من است ولي هر دو با هم مي گرييم
__________________
به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
--------------------------------------------------------------------------------
مي خواستم اسمتو روي سينه ام خال کوبي کنم اما ترسيدم که صداي قلبم تورو اذيت کنه...
--------------------------------------------------------------------------------
نگو بار گران بوديمو رفتيم. نگو نامهربون بوديمو رفتيم. آخه اينها دليل محکمي نيست. بگو با ديگران بوديم و رفتيم
--------------------------------------------------------------------------------
گويند که مکتب عشق را 10 کلاس است 1-نگاه 2-ع;شق 3-مهر و محبت 4-عاطفه و احساس 5-دوستي 6-خواستن 7-بوسه 8-ازدواج 9-زندگي 10-مرگ!!!
--------------------------------------------------------------------------------
به او بگوييد دوستش دارم به او که قلبش به وسعت درياييست که قايق کوچک دل من در آن غرق شده . به او که مرا از اين زمين خاکي به سرزمين نور و شعر و ترانه برد . و چشمهايم را به دنيايي پر از زيبايي باز کرد
--------------------------------------------------------------------------------
زندگي چيست ؟ اگر خنده است چرا گريه ميكنيم ؟ اگر گريه است چرا خنده ميكنيم ؟ اگر مرگ است چرا زندگي مي كنيم ؟ اگر زندگي است چرا مي ميريم ؟ اگرعشق است چرا به آن نمي رسيم ؟ اگرعشق نيست چرا عاشقيم؟:-؟؟
بوسه اسم است چون عمومي است بوسه فعل است چون هم لازم است هم متعدي بوسه حرف تعجب است چون اگر ناگهاني باشد طرف مقابل را مات و مهبوت ميکند بوسه ضمير است چون از قيد انسان خارج نيست بوسه حرف ربط است چون 2 نفر را به هم متصل ميکن
__________________
خرج كن ولي اصراف نكن. عاشق شو ولي ديوانگي نكن. اسوده باش ولي بيخيالي نكن . حرف بزن ولي وراجي نكن. دوستت دارم........... ولي پورو نشو
--------------------------------------------------------------------------------
برات يه هديه دارم ##**#####**# # اين يه سيم خارداره. بپيچ دورت تا کسي دستش به گل من نرسه
--------------------------------------------------------------------------------
نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
--------------------------------------------------------------------------------
زير پاهام برگ هاي خشکيده ، که اونا هم دل خوشي از درخت ندارن ميگن درخت ميگفت که ديگه وقت تعويض فصله موقع ريزش برگ هاي خشکه ولي من مي دونم که همش بهونه بوده درخت از برگ هاي خشکيده خسته بوده
--------------------------------------------------------------------------------
همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند...به جز مداد سفيد...هيچ کسي به او کار نمي داد...همه مي گفتند:{تو به هيچ دردي نمي خوري}...يک شب که مداد رنگي ها...توي سياهي کاغذ گم شده بودند...مداد سفيد تا صبح کار کرد...ماه کشيد...مهتاب کشيد...و آنقدر ستاره کشيد که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توي جعبه ي مداد رنگي...جاي خالي او...با هيچ رنگي پر نشد
--------------------------------------------------------------------------------
سعي كن تنها باشي زيرا تنها بدنيا امدي و تنها از دنيا خواهي رفت.بگذار عظمت عشق را درك نكني.زيرا انقدر عظيم است كه تورا نابود خواهد كرد