loading...
دنیای پیامک
علیرضا بازدید : 397 دوشنبه 11 شهریور 1392 نظرات (0)

 

شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد
خدایا بحق امام صادق علیه السلام
ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما . . .

اس ام اس تسلیت شهادت امام صادق (ع)

همان که غربتش از قبر خاکى ‏اش پیداست
امام صادق شیعه سلاله زهراست
ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد

پیامک های شهادت امام جعفر صادق

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق

متون تسلیت شهادت امام صادق (ع)

مُلک و مَلَک به ناله و افغان و اشک و آه
چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست
خون مى رود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا که قلب عالم امکان مکدَّرست

دوبیتی شهادت امام صادق (ع)

زین ماتمى که چشم ملایک ز خون، ترست
گویا عزاى صادق آل پیمبرست
یا رب چه روى داده، کزین سوگ جانگداز
خلقى پریش خاطر و دل ها پرآذرست

بقیه در ادامه مطالب....

 

علیرضا بازدید : 225 شنبه 26 مرداد 1392 نظرات (0)

اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.

روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت  پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد.

 


بقیه در ادامه مطالب....

 

 

 

 

علیرضا بازدید : 185 جمعه 25 مرداد 1392 نظرات (0)

 

داستان (خرید کمربند)

کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت .

همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد .

وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست … .

- به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، …

پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت .

- فرقی نداره . فقط … ، فقط دردش کم باشه !

 

بقیه داستان ها در ادامه مظالب....

 

علیرضا بازدید : 230 جمعه 25 مرداد 1392 نظرات (0)

 

داستان کوتاه (مادر شوهر)

دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.

 

بقیه داستان ها در ادامه مطالب.....

 

علیرضا بازدید : 221 جمعه 25 مرداد 1392 نظرات (0)

در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!

اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام سنمار وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 230 چهارشنبه 23 مرداد 1392 نظرات (0)

یا صاحب الزمان

داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست

شرمنده ایم

می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست . . .

یا اباصالح المهدی

 

.

.

.

ای پیک راستان خبر یار ما بگو / احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

ما محرمان خلوت انسیم غم مخور / با یار آشنا سخن آشنا بگو . . .

اللهم عجل لولیک الفرج

.

.

.

دیریست که ما منتظر روی تو هستیم / ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم

دیریست که دلداده ما خانه نشین است / جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است . . .

یا مهدی ادرکنی

.

.

.

ما، بی تو، تا دنیاست، دنیایی نداریم / چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم

ای سایه سار ظهر گرم بی ترحم! / جز سایه دستان تو، جایی نداریم . . .

یا صاحب الزمان

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 184 چهارشنبه 23 مرداد 1392 نظرات (0)

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم / گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم

مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را / تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم . . .

اللهم عجل لولیک الفرج

.

.

.

مـــی ایـــــــــد از دور ,مــردی ســــواره / بـــرمــرکب عشـــق, چــــون ماهپــــاره

والشمــس رویـش, واللــیــــل مـــویـش / گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بویـش . . .

تعجیل در فرج آقا صلوات

.

.

.

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز / چشم در راه تو صاحبنظرانند هنوز

لاله ها، شعله کش از سینه داغند به دشت / در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز . . .

.

.

.

کدام نقطه ی این خاک زیر پا ی تو نیست ؟ / کدام پاره ی خورشید آشنا ی تو نیست ؟

بگو کدام نسیم شکفته در واد ی است ؟ / که ذهنش آینه بندانی از صفا ی تو نیست . . .

یا ابا صالح المهدی ادرکنی

 

بقیه در ادامه مطالب...


 

علیرضا بازدید : 200 چهارشنبه 23 مرداد 1392 نظرات (0)

بگذار بگویمت دلم غم دارد / یک عالمه اشک و آه و ماتم دارد

عجّل بظهور، عصر آدینه ها / ای یوسف فاطمه تو را کم دارد . . .

(یا مهدی)

 

.

.

.

فروغ روی یزدان داری ای دوست / صفای باغ رضوان داری ای دوست

تویی یوسف، که در هر کوی و برزن / هزاران پیرکنعان داری ای دوست . . .

.

.

.

این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی / پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی

مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ / ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی . . .

.

.

.

یاسمن چهره بیاراست، بیا / شور در گلکده برپاست بیا

ای دوای همه علّت ها / دیده از عشق تو بیناست، بیا . . .

.

.

.

به ذهن شب زده من ظهورکن مهتاب / ز دشت تیره ظلمت عبورکن مهتاب

دلم گرفته، نگارم، ببین که تاریکم / به خاطر دل عاشق، ظهورکن مهتاب . . .

اللهم عجل لولیک الفرج

 

بقیه در ادامه مطالب....


 

علیرضا بازدید : 269 سه شنبه 22 مرداد 1392 نظرات (0)

دیوارهاهم عاشق میشوند؛یادگارى ننویسیداگر قصد برگشتن ندارید…
::
بعضیا مثه پیژامن ،
فوقش بشه باهاشون تا سر کوچه رفت…
::
“اینکه برای خودت کسی هستی , دلیل نمیشه برای ما هم باشی ! ! !
::
” درسته که وقتی ” شــاخ ” میشی ، شاختو نمی شکنـم ولی هول برت نداره .. !
.
.

مَـــن لُقمــه ی بــُـزرگتـــر از دهـــانَـتـــ بـــودَمــ
بـَــرای همیـــن
مـــَـــرا خُـــــرد مــی کـــردیــــ !
::
بیچاره آسمان ….
دلش به خورشیدی خوش است که هر روز دورش میزند…
::
شاید اگر
انسانیت
هم مارک دار بود
خیلی از آدم ها آن را به تن می کردند

::
پس از مرگـــم مرا در گـــورســتان سگـــــ ها دفـــن کنــــید . . .
تا اندکی در میان با وفایـــان دنـــیا باشـــم . . .
::
بعضیا هستن میخوان باعث تنوع شن، ولی زیاد وارد نیستن باعث تهوع میشن…
::

آخه من طرفدار حقوق حیواناتم..!!!!
.
::

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 206 سه شنبه 22 مرداد 1392 نظرات (0)

اس ام اس شهادت امام صادق(ع) - www.Arnsms.ir

 

 شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.

خدایا بحق امام صادق علیه السلام

ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما . . .

.

.

.

ای ششم پیشوای اهل ولا / خلق را رهبری به دین هدی

پای تا سر خدانمایی تو / هم ز سر تا بپای صدق و صفا

زهر منصور زد شرر به دلت / آب شد پیکرت ز زهر جفا

خون شد از داغ تو دل شیعه / عالم از ماتم تو غرق عزا  . . .

.

.

.

شهادت جانسوز رئیس مذهب تشیع

ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام صادق

بر عموم مسلمانان جهان تشیع تعزیت و تسلیت باد . . .

.

.

.

دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است / از توست، گوهر بار شده حضرت صادق

تا یاد کنم ظلم پر از کینه‌ی منصور / آن جا بصرم تار شده حضرت صادق . . .

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 226 شنبه 19 مرداد 1392 نظرات (1)

داستان کوتاه (زخم خارپشت)

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند

می گویند خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند… وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر میشدند ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد بخاطرهمین تصمیم گرفتند ازهم دور شوند ‫ولی از سرما یخ زده میمردند… ازاینرو مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان از منقرض شود. پس دریافتند که بهتر است باز گردند و گردهم آیند و آموختند که : با زخم های کوچکی که همزیستی با کسان بسیار نزدیک بوجود می آورد زندگی کنند ، چون گرمای وجود دیگری مهمتراست… و این چنین توانستند زنده بمانند…
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه آن
است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و خوبیهای  آنان را تحسین
نماید…

بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما می شناساند… بالزاک

 

داستان بعدی در ادامه مطالب...

 

 

علیرضا بازدید : 194 جمعه 18 مرداد 1392 نظرات (0)

داستان خواندنی “تردید در عمل”

مبلغ اسلامی بود . در یکی از مراکز اسلامی لندن.

عمرش را گذاشته بود روی این کار تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود

و کرایه را می پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد .

می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه !

آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …

گذشت و به مقصد رسیدیم .

موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم .

پرسیدم بابت چی ؟

گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم

اما هنوز کمی مردد بودم .

وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .

با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم .

فردا خدمت می رسیم

تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد .

من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …

 

بقیه داستان ها در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 216 چهارشنبه 09 مرداد 1392 نظرات (0)

هوا سرد است.بسیار سرد.اما در اردوگاه کار اجباری نازی ها در سال ۱۹۴۲چنین روز تاریک زمستانی با روزهای دیگر تفاوتی ندارد.با لباس های کهنه و نازک ایستاده ام و می لرزم.نمی توانم باور کنم که چنین کابوسی در حال وقوع است.من فقط یک پسر کم سن و سال هستم.باید با دوستانم بازی می کردم،به مدرسه می رفتم،به فکر آینده می بودم که بزرگ شده و تشکیل خانواده دهم،من برای خودم خانواده داشتم.اما تمام این رویاها مخصوص انسان های زنده است که من قرار نیست جزء آن ها باشم.من تقریبا مرده ام.یعنی از وقتی که از خانه ام دور شده و همراه با هزاران اسیر دیگر به این جا آورده شده ام،مرده ام.آیا فردا هنوز زنده خواهم بود؟آیا امشب مرا به اتاق گاز می برند؟
کنار حصاری از سیم های خاردار جلو و عقب می رفتم تا بدن ضعیف و لاغر خود را گرم نگه دارم.گرسنه هستم.اما تا آن جایی که یاد دارم همواره گرسنه بوده ام.غذاهای خوشمزه یک رویا شده اند.هر روز که زندانیان بیش تری ناپدید می شوند و گذشته های خوب همانند یک خواب یا رویای شیرین به نظر می رسند،من بیش از پیش در یأس و ناامیدی فرو می روم.

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

علیرضا بازدید : 219 چهارشنبه 09 مرداد 1392 نظرات (0)

مرد، دوباره آمد همانجای قدیمی روی پله های بانک، توی فرو رفتگی دیوار یک جایی شبیه دل خودش، کارتن را انداخت روی زمین، دراز کشید، کفشهایش را گذاشت زیر سرش، کیسه را کشید روی تنش، دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش…
خیابان ساکت بود، فکرش را برد آن دورها، کبریت های خاطرش را یکی یکی آتش زد.
در پس کورسوی نور شعله های نیمه جان ، خنده ها را میدید و صورت ها را صورتها مات بود و خنده ها پررنگ ، هوا سرد بود، دستهایش سردتر، مچاله تر شد، باید زودتر خوابش میبرد
صدای گام هایی آمد و .. رفت، مرد با خودش فکر کرد، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد، خنده ای تلخ ماسید روی لبهایش.
اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد، شاید مسخره اش می کردند، مرد غرور داشت هنوز، و عشق هم داشت، معشوقه هم داشت، فاطمه، دختری که آن روزهای دور به مرد می خندید، به روزی فکر کرد که از فاطمه خداحافظی کرده بود برای آمدن به شهر…
گفته بود: بر میگردم با هم عروسی می کنیم فاطی، دست پر میام …فاطمه باز هم خندیده بود.


بقیه در ادامه مطالب...


علیرضا بازدید : 158 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (1)

پادشاهی جایزهء بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند

به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند.

نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.

آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ،

رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ،

رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.

پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.

 

اولی ، تصویر دریاچهء آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود.

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

 

علیرضا بازدید : 218 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

من از عمق وجود خودم ، خدایم را صدا کردم

نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت

برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم

و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . .

.

.

.

آیا در رؤیاهایتان ، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید ؟

شب قدر، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد . . .

التماس دعا

.

.

.

شب قدر است و نومیدی ندارد  / کسی از بارگاه باری امشب

فروغ رحمت و نور امید است  / به هر جانب که رو می آری امشب . . .

.

.

.

شب قدر شب بیدار شدن است ، نه بیدار ماندن

دعا کنیم بیدارشویم

اگر یادتان بود و باران گرفت ، دعایی به حال بیابان دل ما هم بکنید

التماس دعا در این شب عزیز

.

.

.

از غافلان حساب دلم را جدا کنید

حرف و حدیث کهنه خود را رها کنید

چیزی به شب نمانده به خلوت که می روید

قدر است، قدری دل شکسته ی مارا دعا کنید

التماس دعا

.

.

.

یک دانه ز تسبیح سحرت را آرام به نیت منه محتاج بینداز

التماس دعا

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 248 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

دزد و مرد شوخ :

دزدی در شبی تاریک از کوچه ای می گذشت.کم کم به ته کوچه رسید. جلو دیوار خانه ای ایستاد و به دور و برش نگاهی انداخت ، هیچ کس را ندید. سپس با چابکی از دیوار بالا رفت و چند لحظه بر سر دیوار نشست و توی خانه را نگاه کرد.حیاط خانه خلوت و تاریک بود . دزد خوشحال شد و توی حیاط پرید.کمی اطراف حیاط گشت اما چیزی برای دزدیدن ندید،  بعد از پله ها بالا رفت و وارد اتاق شد.لحظه ای ایستاد تا چشمانش به تاریکی عادت کرد ، ناگهان مردی را دید که در کنار اتاق خوابیده بود.
دزد نگاهی به گوشه و کنار اتاق انداخت . می خواست هر طور شده چیزی برای دزدیدن پیدا کند.اما هر چه نگاه کرد چیزی ندید. دیگر داشت نا امید می شد که صاحب خانه توی رختخوابش غلتی زد و با صدای خواب آلود گفت:
ای دزد بد بخت، من در روز روشن در خانه چیزی پیدا نمی کنم حالا تو در شب تاریک می خواهی چیزی پیدا کنی؟!

 

بقیه داستان ها در ادامه مطالب....

 

 

 

 

علیرضا بازدید : 198 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.

موعد عروسی فرا رسید.

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

علیرضا بازدید : 204 جمعه 04 مرداد 1392 نظرات (0)

آیا در رؤیاهایتان ، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید ؟
شب قدر، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد . . .
التماس دعا

 ***********اس ام اس شب قدر********

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است . . .

***********اس ام اس شب قدر***********
شب قدر است و قدر آن بدانیم /  نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
 به درگاه خدا غفران و توبه /  به شرطی که سر پیمان بمانیم . . .
***********اس ام اس شب قدر***********
امشب به عشق حیدر ، ما را ببخش یکسر / جان حسین و زینب ، بر ما بده پناهی
آخر به بیت زینب ، بیمار دارم امشب / از ما مگیر او را ، جان حسن الهی . . .
***********اس ام اس شب قدر***********
با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم  / دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی
ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را / گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی . . .
التماس دعای ویژه
***********اس ام اس شب قدر***********
شب قدر، شب نیایش و شب بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد
و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان . . .
***********اس ام اس شب قدر***********
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر . . .
التماس دعا

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 212 جمعه 04 مرداد 1392 نظرات (0)

 

پیام شب قدر

 

«پیامک شب قدر»

 

 

امام صادق(ع):
«حضرت درباره شب قدر فرمود:‌شب فاطمه است و قدر خداوند است
پس هر کس حق شناخت فاطمه را به جا آورد ، ‌شب قدر را درک کرده است

 

 

شب قدر, اس ام اس قدر, اس ام اس شب قدر

پیامک شب قدر

 


انیس قلب خود تنها خدا کن / خدا را در دل شبها صدا کن
ز خوف حق چو اشکی را چکاندی / به حال این رفیقت هم دعا کن . . .

 

 

پیامک شب قدر

 

پیامک شب قدر

 


خدایا
شب قدر است و قدر شب قدر تو میدانی
به قدر من ننگر، قدر خویش اعطا کن . . .
آمین

 

 

پیامک شب قدر

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

علیرضا بازدید : 201 پنجشنبه 03 مرداد 1392 نظرات (0)

شب قدر، فصل نزول انوار رحماني بر بوستان جانهاي روحاني است.
***
شب قدر، آبستن سپيده فلاح و رستگاري انسانهاي دل سپرده به مهر مهربانترين مهربانان است.
***
شب قدر، شب حضور روح و ملايك در محضر امام زمان (عج) است.
***
شب قدر، شبي است كه در عرصه آن انسان، ره صد ساله را يك شبه طي مي كند.
***
شب قدر، حاوي نهر نوري است كه در زلال پر بركت آن جان مؤمنان از گناه تطهير مي شود.
***
شب قدر، طلايه دار فلاح و رستگاري عارفان عاشق و عاشقان بيدل در بين شبهاي سال است.
***
شب قدر، آواي ايمان را در گوش جان مؤمنان به غيب نجوا مي كند.
***
شب قدر، شب شناخت قدر خويش است!
***
شب قدر شبي است که بايد شکواييه هجران را درنورديد و به اميد وصل و ديدار، بيدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود.
***
شبي که بايد در عاشقي ثابت‌قدم بود. در طلب کوشيد و بيدار ماند و ديدار جست و احيا گرفت و به نيايش پرداخت و کار خير کرد و صالحات به جا آورد و به نيازمندان رسيد و دانايي طلبيد و به دانش‌آموزي پرداخت.
***
شب قدر، شبي که بايد به ياد روي محبوب عزيز، آن يار پنهان رخسار، با دردمندي‌هاي عاشقانه ناليد و ديدار او را از خداي طلبيد.
***
شب قدر، شبي که شياطين در بند اسارتند و آدميان ايمن از آنها.
***

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

علیرضا بازدید : 161 پنجشنبه 03 مرداد 1392 نظرات (0)

 

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

 

بقیه در ادامه مطالب….

 


علیرضا بازدید : 198 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

داستان کودکان

 

در بیمارستانی دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند.

یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود .

اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.

آنها ساعتها با یکدیگر صحبت می کردند. از همسر. خانواده . خانه . سربازی یا

تعطیلاتشان با هم حرف می زدند.


هر روز بعد از ظهر بیماری که تختش در کنار پنجره بود می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید برای هم اتاقیش توصیف می کرد.

 

بقیه در ادامه مطالب....

 

 

 

علیرضا بازدید : 234 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

عکس های کودکانه

 

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟

مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است

به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم

او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم.

اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود.

و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد….

حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت.

پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟

آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟

 

بقیه در ادامه مطالب.....

 

 

علیرضا بازدید : 211 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

داستان گل آفتابگردان

 

گل آفتاب گردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به خدا . ما همه‌ آفتابگردانیم.
اگر آفتابگردان‌ به‌ خاک‌ خیره‌ شود و به‌ تیرگی، دیگر آفتابگردان‌ نیست.
آفتابگردان‌ کاشف‌ معدن‌ صبح‌ است‌ و با سیاهی‌ نسبت‌ ندارد.
اینها را گل‌ آفتابگردان‌ به‌ من‌ گفت‌ و من‌ تماشایش‌ می‌کردم‌ که‌ خورشید کوچکی‌ بود در زمین‌ و هر گلبرگش‌ شعله‌ای‌ بود و دایره‌ای‌ داغ‌ در دلش‌ می‌سوخت.
آفتابگردان‌ به‌ من‌ گفت: وقتی‌ دهقان‌ بذر آفتابگردان‌ را می‌کارد، مطمئن‌ است‌ که‌ او خورشید را پیدا خواهد کرد.
آفتابگردان‌ هیچ‌ وقت‌ چیزی‌ را با خورشید اشتباه‌ نمی‌گیرد؛ اما انسان‌ همه‌ چیز را با خدا اشتباه‌ می‌گیرد.
آفتابگردان‌ راهش‌ را بلد است‌ و کارش‌ را می‌داند. او جز دوست‌ داشتن‌ آفتاب‌ و فهمیدن‌ خورشید، کاری‌ ندارد.
او همه‌ زندگی‌اش‌ را وقف‌ نور می‌کند، در نور به‌ دنیا می‌آید و در نور می‌میرد. نور می‌خورد و نور می‌زاید.
دلخوشی‌ آفتابگردان‌ تنها آفتاب‌ است.
آفتابگردان‌ با آفتاب‌ آمیخته‌ است‌ و انسان‌ با خدا.
بدون‌ آفتاب، آفتابگردان‌ می‌میرد؛ بدون‌ خدا، انسان.

 

بقیه در ادامه مطالب....


درباره ما
اس ام اس , پياک , پيامک قشنگ , پيامک زيبا , پيامک جديد , اس ام اس جديد , اس ام اس زيبا , جديد پيام , بيات و پيامک , پيامک هاي قشنگ , گلچين پيامک , بزرگترين مرجع پيامک ايران , پيامک ايران , پيامک اين , بهترين پيامک ها پيام هاي بسيار زيبا , new sms ,new sms 92 , new sms 2013, پيامک بامزه , پيام بامزه, اس ام اس بامزه, sms بامزه, smsبامزه,پیامک های جدید , اس ام اس های جالب , sms با حال , پیام جدید 92 , اسمس 2013 , مسیج توپ 92, اس خفن , اسمس های باحال , پیام های قشنگ , اس ام اس های قشنگ 92 , اس قشنگ92 , مسیج قشنگ , sms قشنگ , اسمس توپ , پیامک توپ, پیام توپ , مسیج توپ , پيامک ايراني , پيامک خارجي , پيامک خشنگ , پيامک همه جايي , پيامک خارجکي , پيامک خارجي , پيامک بسيار زيبا و دل نشين , اس تي آر پيامک , اس تي آر اس ام اس , اس ام اس ايراني , اس ام اس خارجي , اس هاي ججديد روز , اس ام اس همه , اس ام هايهمه نوعه , sms , free sms , funny sms , s m s, nhkg,n sm ihd [ndn , hs hl hs ihd [ndn , \dhl; ihd [ndn , nhkg,n \dhl; ihd [ndn , \dhl; v,c nkdh , hs hl ihs ihd cdfh , hs hl hs ihd cdfh , hs hl hs ihd rak' , hs hl; hs [ndn ,اس ام اس هاي جديد روز , پياک خانه , پيام هاي جديد , دانلود پيام , دانلود پيامک , دانل, دانلود اس ام اس , دانلود اس ام اس پيامک هاي بسيار زيبا براي شما , موبايل پيامک , پيامک براي اس ام اس , پيامک براي ارسال , پيامک براي موبايل , پيامک ناز , ناز پيامک , \dhhl; ihd rak' , \dhl; ihd rak' , , dhl; ihd cdfh , \dhl; ihd [ndn , اس, پيامک هاي قشنگ , پيامک هاي زيبا , پيامک هاي جديد , اس ام اس هاي قشنگ , اس ام اس هاي زيبا, اس ام اس هاي 92 , \dhl; ihd rak' , \dhl; ihd 92 ,پيامک هاي 92 , پيامک 92 , اس ام اس 92 , msm92, sms92,sms 92
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 614
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 168
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 385
  • آی پی دیروز : 61
  • بازدید امروز : 1,214
  • باردید دیروز : 235
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 14
  • بازدید هفته : 1,214
  • بازدید ماه : 2,610
  • بازدید سال : 50,892
  • بازدید کلی : 681,170